بسم الله القاصم الجبارین

این نامه ایست از یک سرباز ایرانی

پس از یک جنگ طولانی

به ولی امر مسلمین از سید خراسانی

پس از یک نبرد طوفانی با سپاه سفیانی

حالا که این نامه را می نویسم

مرز ما ناپیداست

طبق فرمانتان قدس دست گردان عاشوراست

مدینه هم دست گردان یازهراست

این صفوف نماز است به امامت شما

که از مسجد کوفه تا مسجد الاقصی است

سال ها امنیت یک کشور به دست پر توان و جهاد خالصانه سردار سلیمانی برقرار شده بود و با وجود این بزرگمرد ایرانی بود که هیچ کس را یارای نزدیک شدن به ایران نبود.

امروز نیز با رفتن سردار شهید قاسم سلیمانی میلیون ها قاسم سلیمانی زاده شده و همگی پشت در پشت همدیگر امنیت این کشور را برقرار می سازند.

پس نباید دشمن به شهادت رساندن یک فرمانده ایرانی آن هم در مرزهای دور از ایران با آن همه تجهیزات و بالگردهای هوایی خویش به خود بنازند.

اگر مرد میدان باشند، باید وارد این گوی و میدان شوند و با میلیون ها سردار سلیمانی مبارزه کنند.

حزب الله هم الغالبون

فرمانده دلاور و محبوب دلها

به فرمایش رفیق همسنگرت همان کسی که دل تنگش بودی رزمندگان آنروز را چه خوب تقسیم کرده بود.

برخلاف برخی ها پس ازجنگ ۸ساله که جهاد اصغری بود ، جهاد اکبر را برگزیدی و مردانه ایستادی .

برخلاف عده ای که حب ریاست و  مادیات و دغدغه ترقی دنیوی داشتند ، تنهادغدغه ات پیوستن به یاران شهیدت بود.

مخصوصا پس از شهادت حاج احمد چیزی جز شهادت تو را راضی نمیکرد.

ازصمیم قلب و با گریه و تضرع از خدا شهادت خواستی خدا نیز خریدارت شد.

رخت زیبای شهادت بر قامت زیبایت مبارک باد.

برای ما هم دعا کن حاج قاسم